• خانه
  • بلاگ
  • کتاب‌ها
  • تماس
  • امین مدی – درباره

سیسرون کیست؟ مارکوس تولیوس سیسرون، شاعر، فیلسوف و خطیب رومی

ژوئن 3, 2024
دسته‌بندی‌ها
  • پوئسیس
تگ‌ها
  • سیسرون
  • فلسفه
سیسرون فیلسوف، سیسرو فیلسوف

سیسرون (Cicero، همچنین سیسرو/به لاتین کیکرو) دولتمرد، وکیل، فیلسوف، نویسنده‌ی پُرکار رساله‌ی درباب جمهور و از درخشان‌ترین متفکران و خطیبان روم است. زندگی و آثار سیسرون در حوزه‌های بلاغت، اخلاقیات و سیاست، اثری عمیق بر اندیشه‌ی غرب گذاشت. سیسرون متعهد به جمهوریِ روم بود، اما مخالفتش با چهره‌هایی همچون ژولیوس سزار و مارک آنتونی عاقبت برایش دردسرساز شد، لیک آثار و اندیشه‌های او از زمانه‌اش فراتر رفت و بنیان‌های فکری عصر رنسانس و روشنگری را شکل داد. سیسرون، در کنار دیوگنس لائرتیوس، تاریخ‌نگار رومی، مهم‌ترین منبع حفظ آرا و اندیشه‌های مکتب‌های رواقی، اپیکوری و شک‌گرایان، و نیز برخی از نویسندگان برجسته‌ی ‌زمانه‌ی خودش است.


ژولیوس سزار عادت داشت به هرچه می‌خواهد برسد. روزی مردی دیگر، کوئینتوس لاگاریوس (که بعدها در قتل ژولیوس سزار با مارکوس بروتوس همدستی کرد)، در جنگی در آفریقا جانب سزار را نگرفت و سزار او را به محکمه کشاند تا سپس اعدام شود. همه چیز طبق انتظار پیش رفته بود. سزار به دیکتاتوری رسیده بود و قدرت را در دست داشت. اما چیزی که به آن فکر نمی‌کرد وکیل مدافع لاگاریوس بود، مردی جوان که از فصاحت و بلاغت بسیار بهره می‌برد. وکیل مدافع خطابه‌ای در دفاع از لاگاریوس ایراد کرد که امروز نیز می‌توان در منابع آن را یافت. این خطابه استدلال می‌کرد که اگرچه لاگاریوس در آفریقا بوده است، لیک دست به هیچ اقدامی نزده است که بتوان آن را مخالفت با سزار تلقی کرد. خطابه هرچه پیش‌تر رفت سزار خشمگین‌تر شد از این‌که وکیل مدافعی جوان و تازه‌کار توانسته است مسیر دادگاه را به وادی شک‌وتردید بکشاند. عاقبت، لاگاریوس تبرئه شد و سزار این‌بار «آمد و دید و مغلوب شد». نام این وکیل تازه‌کار البته مارکوس تولیوس سیسرون بود.


سیسرون: زندگی و کارنامه‌ی سیاسی

مارکوس تولیوس سیسرون (همچنین سیسرو، در لاتین کیکرو)، در سوم ژانویه ۱۰۶ قبل از میلاد در آرپینوم، شهری در صد کیلومتری جنوب شرقی رُم، زاده شد. سیسرون از طبقه‌ی اسوران و خانواده‌ای ثروتمند بود و در روم و یونان بلاغت و فلسفه آموخت. مهارت‌های بلاغیِ او زود عیان شد و منجر به موفقیتش در حرفه‌ی وکالت گشت. نخستین موفقیت سیاسی بزرگ سیسرون در سال ۷۰ قبل از میلاد، با محاکمه گایوس وروس، فرماندار فاسد سیسیل، حاصل شد. این پیروزی نشان‌دهنده‌ی مهارت‌های بلاغی بی‌نظیر و تعهد سیسرون به عدالت بود. سیسرون، در سال ۶۳ قبل از میلاد، به بلندای قله‌ی سیاست در روم، یعنی مقام کنسول، دست یافت. در این دوران، توطئه‌ی لوکیوس سرجیوس کاتیلینا را خنثی کرد که قصدش سرنگونی حکومت بود. مجموعه‌ی سخنرانی‌های سیسرون، معروف به «خطابه‌های کاتیلیناری»، مهارت‌های بلاغی او و نگرانی عمیقش برای ثبات جمهوری را عیان کرد.

سیسرون سیسرو چزاره ماکاری. درباب جمهور
سیسرو کاتیلینا (تنها نشسته در سمت راست تصویر) را محکوم می‌کند. فرسکو، چزاره ماکاری، 1882-1888

آثار فلسفی و بلاغی

اثر سیسرو بر فلسفه را می‌توان در نوشته‌های او یافت. آثار او غالباً اندیشه‌ی فلسفی یونانی را با فرهنگ رومی پیوند می‌زد و آرا و نظرات پیچیده را برای نخبگان رومی قابل فهم می‌کرد. او مترجم اندیشه‌های یونانی به زبان لاتین بود و قصد داشت برخی دیالوگ‌های افلاطون را نیز به لاتین ترجمه کند، اما فرصت نیافت. آثار فلسفی مهمِ او، «در‌باب جمهور» و «در‌‌باب قوانین»، به ماهیت دولت و قوانین، و «درباب وظایف» به بررسیِ رفتار اخلاقی و وظیفه می‌پردازد. اثر دیگرش در حوزه‌ی بلاغت، «در‌باب خطیب»، هنوز هم از بنیادی‌ترین آثار این حوزه است. «در‌باب خطیب» راهنمای هنر سخنوری‌ست و بر اهمیت فصاحت و مسئولیت‌های اخلاقی خطیب تأکید دارد.

سیسرون باور داشت که ارتباط مؤثر عنصری ضروری در رهبری و مشارکت مدنی‌‌ست، باوری که قرن‌ها بر مطالعات بلاغی اثر گذاشته است. اگرچه سیسرون در نوشته‌های خود رواقیون را تحسین می‌کند، این شک‌گرایان (Skeptics) اند که او را دلسپرده‌ی خود می‌کنند. موضع‌گیریِ فلسفیِ سیسرون نتیجه‌ی اتخاذ نگاهی انتقادی به متفکرانِ این مکتب‌هاست. او به ما می‌گوید که تنها ذهنی سُست است که خویشتن را، صرفاً به‌سبب تعهد به یک مکتب، وادار به اتخاذ دیدگاهی فلسفی می‌کند. او خاصه تحت تأثیر دیدگاه معرفت‌شناختیِ شک‌گرایان آکادمیِ جدید قرار گرفت و باور داشت که اگرچه شاید قطعیتِ مطلق دست‌نیافتنی‌ باشد، معرفتِ محتمل خودْ برای اهدافِ عَملی بسنده است.

درباب جمهور (De Republica)

درباب جمهور سیسرون به ماهیت دولت و قوانین می‌پردازد و یکی از مهم‌ترین آثار فلسفی او شمرده می‌شود. درباب جمهور، در شش جلد و در قالب دیالوگ نوشته شده است و اساسِ آن فهم عمیق و گسترده‌ی سیسرو از فلسفه‌ی یونان و سیاست روم است. سیسرون جمهوری را امری عمومی تعریف می‌کند که مقصودش خیر عمومی است و با تلاش‌ تمام شهروندان اداره می‌شود. سیسرون تأکید دارد که جمهوری باید منافع عمومی را تأمین کند و از خودکامگی و فساد دور بماند. او ،هم‌نظر با افلاطون، دموکراسی را نابسنده می‌داند و حکومت را به سه دسته تقسیم می‌کند: سلطنت، اشرافیت و دموکراسی؛ سپس مزایا و معایب هر کدام را برمی‌رسد و از حالتِ درآمخیته‌ای از حکومت مشروطه دفاع می‌کند که عناصری از هر سه را در خود می‌گنجاند و متعهدِ به حفظ ثبات و عدم تمرکز قدرت است. عدالت و حاکمیتِ قانون از مسائل محوری کتابِ درباب جمهورند.

سیسرون باور دارد که قوانین باید برمبنای طبیعت و خِرَد باشد و عدالت را برای حفظ نظم و انصاف در جامعه ضروری‌ می‌داند. سیسرون نقش شهروندان را مهم دانسته و بر اهمیت حضور فعال شهروندان در حیات سیاسی تأکید می‌کند. او معتقد است که شهروندان باید به حقوق و وظایف خود آگاه باشند و برای حفظ و پاسداری از جمهوری در فعالیت‌های مدنی مشارکت کنند. درباب جمهور، فلسفه‌ی یونان را به تجربه‌های سیاسی روم می‌آمیزد و بدین‌طریق بنیانی فکری برای مفاهیم مدرن حاکمیت قانون و حقوق فراهم می‌آورد. واکاویِ ماهیت حکومت و نقش عدالت در رساله‌ی درباب جمهور اثر چشمگیری بر اندیشمندانِ دوره‌های بعد، خاصه در عصر رنسانس و عصر روشنگری، گذاشت.

فلسفه‌ی سیاسی و میراث سیسرون

فلسفه‌ی سیاسی سیسرو برمبنای مفهوم قانون طبیعی و باور به نظم اخلاقی والاتری‌ست که امور انسانی را در ضبط و مهار دارد. چنان‌که گفته شد، او از مشروطه‌ای درآمخیته‌ دفاع می‌کرد که ترکیب متعادلی از سلطنت، اشرافیت و دموکراسی بود و به‌باورش استوارترین شکلِ حکومت را ایجاد می‌کرد. ایده‌های او در‌باب عدالت، حقوق و حاکمیت قانون نوآورانه، و زمینه‌ساز مشروطه‌ی مدرن، بود. نوشته‌های سیسرون نگرانی عمیق او از فساد اخلاقی و سیاسی زمانه‌اش را نیز عیان می‌کند. او زوال جمهوری روم را نتیجه‌ی کاستی‌های اخلاقی و زوال ارزش‌های سنتی می‌دانست. سیسرون خواهان بازگشت به این ارزش‌ها بود، احساسی که بر متفکران آینده نیز اثر گذاشت، از جمله بر کسانی که اصول روشنگری و سنگ بنای دموکراسیِ مدرن را بنا نهادند.

تبعید، بازگشت و مرگ

سرشتِ صریح و مانورهای سیاسیِ سیسرو غالباً او را در تقابل با شخصیت‌های قدرتمند قرار می‌داد. در سال ۵۸ قبل از میلاد، دشمنان سیاسی‌اش ـ‌مهم‌ترین‌شان پابلیوس کلودیوس پولکرِ سیاستمدارـ او را تبعید کردند. سیسرون در این دوره، متحمل رنج شخصیِ بسیار شد، اما به نوشتن ادامه داد و برخی از بهترین آثار فلسفی‌اش را در همین دوره نوشت. او در سال ۵۷ قبل از میلاد، از تبعید بازگشت، اما افقِ سیاسی روم بسی دگرگون شده بود. در سال‌های پایانی حیاتش، با قدرت‌گرفتن ژولیوس سزار، و بعدها با دومین دوره‌ی حکومت سه‌گانه‌ ـ‌مارک آنتونی، اوکتاویان و لپیدوس‌ـ به مخالفت برخاست. مخالفت شدیدش با مارک آنتونی، که در چهارده خطابه‌ی «فیلیپیکائه» طرح شد، نهایتاً منجر به مرگش شد. سیسرون را دشمن دولت اعلام کردند. سرش را بریدند، سپس دستانش را. مارک آنتونی گفته بود دستانی که سیسرون با آنها فیلیپیکائه را نوشته است قطع باید کرد. سیسرون در هفتم دسامبرِ سال ۴۳ قبل از میلاد، به دستور مارک آنتونی کشته شد و چنین بود آخرین سخنانش:

Ego vero consisto. Accede, veterane, et, si hoc saltim potes recte facere, incide cervicem.

پیش‌تر نمی‌روم. جلو بیا، سرباز کهنه‌کار، و لااقل اگر می‌توانی کارت را درست انجام دهی، این سر را جدا کن.

Share

نوشته‌های مرتبط

سنکای جوان، لوکیوس سنکاا، تندیس دو طرفه مرمر سنکا و سقراط، نیمه نخست قرن سوم، موزه آلتس، برلین گزیده نامه‌های سنکا: مکتوبات رواقی
می 10, 2024

سنکا کیست، لوکیوس آنائیوس سنکا؛ زندگی و آموزه‌های رواقی سنکا


ادامه مطلب

2 دیدگاه ها

  1. حسین گفت:
    ژوئن 3, 2024 در 1:30 ب.ظ

    به به. دست مریزاد.

    پاسخ
  2. SeneSadHam گفت:
    ژوئن 3, 2024 در 9:31 ب.ظ

    هر بار با جستجوی کلمه ای به وبسایت شما میرسم آقای مدی. کمر بسته اید به آگاه کردن ما
    جانتان سلامت

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

© 2025 پوئسیس - امین مدی. All Rights Reserved. PoiesisIR