محاکمه اندرسون ویل
نمایشنامهی محاکمه اندرسون ویل را نویسنده و نمایشنامهنویس آمریکایی، سال لویت، نوشته و امین مدی آن را به فارسی ترجمه کرده است. لویت در طول جنگ جهانی دوم در نیروی هوایی ایالات متحده و در بمبافکنهای B-17 خدمت میکرد و تجربهی جنگ تاثیر چشمگیری بر نگرش او داشته است. نمایشنامهی محاکمه اندرسون ویل درام دادگاهیِ نیمهمستندی است دربارهی رخدادی مشهور در تاریخ آمریکا: محاکمهی نظامی هنری ویرز. ویرز مهاجر و پزشکی سوئیسی بود و در ارتش شورشیانِ جنوب ثبت نام کرده و به شدت زخمی شده بود. او به عنوان سربازی تقریباً از کار افتاده برای فرماندهی این زندانِ نظامی انتخاب شده بود. زندان اندرسون ویل صرفاً حصاری بدون پناه در برابر گرمای تابستان و سرمای زمستان بود و غذایی که در آن به زندانیان داده میشد بهطور عمده نان ذرت بود. ویرز در محاکمهاش شهادت داد که در طول تابستان روزانه سیصد زندانی در زندان تلف میشدهاند. ویرز، که از یک سو از خاطرات وحشتناکش رنج میبرد و از سوی دیگر با دادستانی روبروست که بیرحمانه میخواهد او را متهم کند، مدعی میشود اندرسونویل را مانند یک سرباز و طبق دستورات مافوقش اداره میکرده است. مسئلهی اصلی در این نمایشنامهی تکان دهنده این است که چه زمانی مسئولیت فرد در قبال وجدان خویش بر هرگونه مرجع قدرت ارجحیت مییابد.
در طول جنگ داخلی ایالات متحده، زندان اندرسون ویل، یا کمپ سامتر، یکی از بدنامترین زندانهای ایالات مؤتلفه (ایالت جنوبی) واقع در ایالت جورجیا بود و طی چهارده ماه پایانی جنگ، نزدیک به 13 هزار اسیر جنگی، برابر با 29 درصد از کل زندانیان، بهخاطر نبود سرپناه، کمبود امکانات، غذا و سختیِ شرایط در آن جان خود را از دست دادند. سروان هنری ویرز، افسری سوئیسیتبار در ایالات مؤتلفه، از مارس 1864 تا پایان جنگ فرماندهی این زندان را بهعهده داشت و یک ماه پس از پایان جنگ دستگیر و به زندان کپیتول در واشینگتن، دی.سی فرستاده شد تا محاکمه شود. ویرز مسئولیت ساخت و ساز و نیز تدارکات زندان را بهعهده نداشت و تنها نظامیِ جنگِ داخلی آمریکا بود که بهخاطر آنچه امروز «جنایت جنگی» نامیده میشود محاکمه شد. بعدها پروندهی هنری ویرز در این دادگاه، مبنای قانونی برای برپاییِ دادگاه و محاکمههای نورمبرگ را فراهم آورد.
از متن کتاب
چیپمن. (بالای سر شاهد.) پس این سؤال همچنان باقی است ــ چرا اطاعت کردید؟
ویرز. به همان دلیل که گفتم. انتظار داشتید چه کار قهرمانانهای در اندرسونویل بکنم؟ من ــ یک فرد معمولی؟ یکی مثل دیگر مردان؟
چیپمن. (بهآرامی به سمت چپ میز حرکت میکند.) آقای ویرز، ما، که انسان به دنیا آمدهایم، نقشی خارقالعاده در این دنیا داریم. به ما هدیهای بهنام منطق اعطا شده است و، از این رو، در قبال اعمالمان مسئول هستیم. انسان شاید خیلی چیزها را به مسئولان مافوقش واگذار کند، اما نه روحش را آقا ــ نه روحِ فناناپذیرش را. بنابراین، این سؤال همچنان باقی است ــ چرا اطاعت کردید؟