مکتوبات رواقی - گزیدهی نامههای سنکا
از سنکا، 124 نامهی اخلاقی و برخی پارهها برجای مانده است که در 20 کتاب نگاشته شدهاند. عنوان مجموعهی نامههای سنکا در قدیمیترین ارجاعات که به قرن دوم پس از میلاد، و در قدیمیترین نسخههای خطی که به قرن نهم بازمیگردند Epistulae Morales ad Lucilium بوده است: نامههای اخلاقی به لوکیلیوس. سنکا، در اواخر عمر، قالبِ نامه را برای نگارش فلسفی برگزیده است، قالبی که پیش از او اپیکورس و سیسرون هم بهکار بسته بودند. او نامههایش را خطاب به دوستی جوانتر به نام گایوس لوکیلیوس یونیور نوشته است، اگرچه گاهی از لحنِ برخی از آنها پیداست که مخاطب اصلی سیاستمداران یا عموم مردماند. بنابر منابع پژوهشی، تاریخ نگارش نامهها باید بین سالهای 62 و 65 پس از میلاد باشد، یعنی در فاصلهی بین بازنشستگی سنکا در سال 62 پس از میلاد تا مرگش در سال 65 پس از میلاد.
سنکا زمانی دربارهی سقراط گفته بود که آنچه او را عظمت بخشید مرگش با شوکران بود (نامهی 13.14). برای این حرفش دلیل داشت: مرگِ سقراط نمایانگر ثابتقدمیِ او در اصولِ فلسفیِ خویش و باورش به هراسناکنبودنِ مرگ بود. سپس، هنگامی که خودِ سنکا در سالِ 65 پس از میلاد به دستور نرون وادار به خودکشی میشود، رواست که شرح تاسیتوس در رویدادنامهاش (15.63) را باور کنیم که این رواقیِ رومی مرگِ سقراط را سرمشق قرار میدهد و آنگاه که رگانش از خون تُهی میگردد با دوستانش از فلسفه میگوید. در شرحِ تاسیتوس، فقط همین یکبار میبینیم که شخصیتی بس ملامتشده به اصولی که موعظه میکرده وفادار میماند. درباره سنکا در بلاگ: سنکا کیست
از متن کتاب
«خویشتن را تنها نه از مردمان که از کار نیز پس کشیدهام، خاصه از کارِ خویشتن. کاری که مشغولِ آنم از بهر آیندگان است: آنان از آنچه مینویسم بهرهها خواهند برد. پندهایی شفابخش به روی کاغذ میآورم که بهسانِ نسخهی مرهمی ثمربخشاند. در تسکینِ دردهای خودم مفیدشان یافتهام، دردهایی که اگر بهتمامی درمان نشده باشند، دستکم سختتر نیز نشدهاند. اکنون مسیرِ درست را، که خود در اواخر زندگی و خسته از آوارگی یافتهام، به دیگران نشان میدهم.» (نامه 8)