• خانه
  • بلاگ
  • کتاب‌ها
  • تماس
  • امین مدی – درباره

زندگی همین است

فوریه 3, 2020
دسته‌بندی‌ها
  • پوئسیس
تگ‌ها
  • یادداشت شخصی
غار حقیقت

بشر شهری به جانوری سراسر غریب تبدیل شده، غریب از این منظر که گویی تجربه‌ی مشترک پدران همین یک نسل پیش‌اش را هم به فراموشی سپرده. زندگی گویی سراسر دگرگون شده. تصاویری برای همیشه از خاطره‌ی جمعی‌مان حذف شده‌اند. دیشب داشتم به این فکر می‌کردم که چند سال از آن زمانی گذشته است که در مرتفع‌ترین نقطه‌ی همدان، در ارتفاع 3400 متری بر صخره‌ی الوند می‌نشستم و سیگاری روشن می‌کردم و حساب می‌کردم که اولین پرتوهای خورشید بر کدام نقطه از شهرِ زیر پای‌ام می‌نشیند. سال‌ها گذشته و آن تجربه و تصویرش به‌کلی از خاطره‌ی کوتاه مدت‌ام حذف شده است. سپس تصاویر دیگری را به یاد آوردم از همان جنس، پیاده‌روی‌ در خلوت کوه و سکوتِ محضی که فقط گاهی با اندک صدای پرندگان شکسته می‌شد، صدای آتش سرخی که ساعت‌ها می‌سوخت و در چشمان‌مان نقشی ابدی می‌زد، پرسه‌زنی‌های شبانه در خیابان‌های خالیِ نیمه‌تاریک و گاهی فرار از چراغ‌ سرخِ چرخانِ خودروِ پلیسی که نیمه‌های شب به دنبال سوژه از لانه بیرون زده بود، خوابیدن به روی علف‌های صحرا و گوش دادن به صدای خش‌خشِ ریز باد در میان‌شان و شرشرِ آبی که حالا به زمین مزروعی‌مان رسیده بود، و گاهی بیدار شدن با صدای بیلی که به زمینِ خشک می‌کوبیدیم تا با رسیدن آب و افتادن‌اش بر زمین از خواب بیدار شویم و مشغول به کارِ آبیاری و صدها تصویر وصف‌ناپذیرِ دیگر. کارمان همین بود، کارِ دیگری هم اگر بود بخشی از آن بود، نه تمام‌اش، و شهری هم اگر بود بخشی از آن کوه بود و نه تمام‌اش.

این‌ها را نباید حسرت روزگارانِ گذشته یا عشق به لحظه‌ای خاص از زمان تلقی کرد، گذشته گذشته است و به امروز تعلق ندارد یا حداقل در زمان کنونی در دسترس نیست. رفته است و آواری زیبا بر جای گذاشته است. از گذشته‌گرایی و سانتیمانتالیزم متنفرم. اما همین‌ صحنه‌هایی که پیش‌تر مذبوحانه تلاش کردم وصف کنم_ و ناموفق، چرا که «وقتی شروع به حرف‌زدن می‌کنی، نمی‌توانی، حتی نمی‌توانی حس رازگونه و شورانگیز و اندوه مهارنشدنی‌ای را که آن‌گاه حس کردی باز بیابی.»_ همین‌ها امروز هم هستی‌شان ادامه دارد. همین امروز هم با بازگشت به آن شهر می‌توان تجربه‌شان کرد، اما زیستنِ این تجربه چیزی است دیگر. یادِ این سخن فریدریک جیمسون افتادم، گفته بود که گردشگر آمریکایی دیگر اجازه نمی‌دهد منظره آن‌چنان که هایدگر ممکن بود بگوید، «در هستیِ خودش باشد»، بلکه عکسی از آن می‌گیرد و بدین طریق فضا را به شکلی ترسیم‌شده به تصویری مادی تبدیل می‌کند تا همراه خویش ببرد. چنین ادعا می‌کرد که در این فرایند است که فعالیتِ انضمامیِ نگاه‌کردن به منظره به راحتی جای خود را به عمل تصاحب و تبدیلِ آن به صورتی از داراییِ شخصی می‌دهد، نگاه‌کردنی که حاویِ سردرگمی و اضطراب آشفته‌کننده‌‌ی مواجهه با پدیده‌ای غیر انسانی است. همه‌ی این‌ها، بودن در لحظه و تجربه‌‌ی جانانه‌اش حذف می‌شود و تنها تصویری از آن عکس به غنمیت برده می‌شود. چنین است که گفته‌اند صورتِ نهاییِ شیء وارگیِ کالا در جامعه‌ی مصرفیِ معاصر دقیقاً خودِ تصویر است.

قصد من هم از این باطل اشاره به همین مسئله بود، زندگیِ تصویرگرایی که امروز همان تصویر را هم از دست داده است و هیچ ندارد جز حسرت و یک زندگیِ شهری و گه‌گاه ترافیکی چند ساعته در آخر هفته برای فرار به دامانِ موقتیِ تصویری، طبیعتی، که دیگر هیچ‌چیزش طبیعی نیست. جهانی که ملاک بهترشدن‌اش همواره نرخ رشد سالانه است جز این هم نخواهد شد. رشد تا فنا.

امین مدی

Share

نوشته‌های مرتبط

سیسرون فیلسوف، سیسرو فیلسوف
ژوئن 3, 2024

سیسرون کیست؟ مارکوس تولیوس سیسرون، شاعر، فیلسوف و خطیب رومی


ادامه مطلب

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

© 2025 پوئسیس - امین مدی. All Rights Reserved. PoiesisIR